من تورا می بوسم

  امروز برات شعر گفتم :

 مصرع اول :

 من " تو " را می بوسم

مصرع بعد هم

 من " تو" را می بوسم

 ایراد ندارد ، به کسی چه اصلا

شعر خودم است ...

 من " تو " را می بوسم ....

شب بارانی...

هنوز منتظرم
وسط یک شب بارانی
که از شدت تب عرق کرده ام
بیدارم کنی و
بگویی
چیزی نیست

خواب می دیدی…

بدبختی

هر چه شعر دارم را می فروشم

با پولش

یک لبخند شاد روی صورتم جراحی می کنم

تا فردا که بی هوا

چشمانت را به ورانداز بدبختی من حواله کردی

خوشبختی ام توی ذوقت بخورد..

تیله ای

چــقدر دزدیــدنِ نگــاه ِ تــو

از چشــمان ِ تــو
لــذت بخــش اســت!
گــویــی تیــله ای
از چشــمم بــه دلــم مــی افتــد!
بـــانـــو!
بــا مــردی کــه تیــله هــای
بسیــار دارد،
مــی آیــی؟

خاطره ها

گاهی عکسی را میسوزانیم....

گاهی عکس ما را میسوزاند...

گاهی با دیدن یک عکس ساعت ها گریه می کنیم...

گاهی سال ها با یک عکس زندگی میکنم...

گاهی برای یک عکس التماس میکنیم...

گاهی...

.

.

.

.

راستی خاطره ها با آدم چه ها که نمی کنند ...؟؟!!